جیغ ابوالفضل توی خواب اومده بود اینور اتاق وسرش خورد به پایه مبل گروم و دادبابایی که من کجام ومنم از همه جا بیخبر پای نی نی وبلاگ یه عالمه مطلب نوشتم که بعدش همش پریدکه با صدای گروم جیغ داد پریدم تو حال وقتی اومد توبغلم آروم شد نگاش کردم پیشونیش خراشیده بود زدم زیر گریه شیر خورد خواب رفت حالم گرفته شد حسابی بازم خدایا شکرت که بدتر نشد عکسش رو بعدا میذارم ...
تــــاتــــــی تـــــاتــــــــی قدم رو اون پـــــا عقــب اون جلـــــــو ابوالفضل جــــــونم آهـــسته روی پاهـــــات راه بـــــــرو گل پسرم دیگه راه رفتنش کامل شده خودش اینقدر ذوق میکنه که نگو تازه هنوز تعادل نداره میخاد دورم بزنهو بدو بدو کنه. چه کیفی میکنم وقتی میبینم راه میره وخودش رومیندازه توبغلم. دنیا روبهم میدن. خدایا شکرت که این فرشتت رونصیب من کردی. تاتی تاتی کن و رو ی زمین قدم بذار ...